English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radiation field U میدان تابش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiation U پرتوافشانی
radiation U تشعشع
radiation U تابش
radiation U درخشش
radiation U پرتوافکنی پرتوگستری
radiation U اشعه
radiation U برق
radiation U جلا
radiation U پرتوافکنی
x radiation U تشعشع اشعه مجهول
x radiation U اشعه ایکس
radiation U تشعشع اتمی
x radiation U پرتو ایکس
radiation U پرتو
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
radiation scattering U تفرق تابشها
cosmic radiation U پرتو کیهانی
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
background radiation U تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی
radiation sickness U بیماری تابشی
alpha radiation U وقوع طبیعی پرتو
radiation sickness U بیماری برتابشی
annihilation radiation U تابش نابودی
vdt radiation U پرتوافکنی VDT
visible radiation U تابش مرئی
visible radiation U طیف مرئی
background radiation U تابش زمینه
beta radiation U اشعه بتا
beta radiation U پرتو بتا
blackbody radiation U تابش جسم سیاه
radiation sickness U بیماری اشعه
total radiation U تشعشع کل
total radiation U تابش کل
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
radiation source U منبع تشعشع
scattered radiation U تشعشع پراکنده
directive radiation U تشعشع جهت دار
space radiation U تشعشع رادیویی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
thermal radiation U تابش حرارتی
cosmic radiation U تابش کیهانی
ultraviolet radiation U تابش فرابنفش
corpuscular radiation U تشعشع ذرهای
solar radiation U اشعهانرژیخورشیدی
adaptive radiation U پرتوش سازگار
wave radiation U تابش موج
neutron radiation U تشعشع نوترونی
radiation efficiency U راندمان تابش
intensity of radiation U شدت تشعشع
radiation energy U انرژی تابشی
radiation excitation U تحریک تابشی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
radiation cooling U سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
radiation hazard U گزند تابش
radiation density U تراکم تابش
ionizing radiation U تابش یونیزه کننده
radiation constants U ثابتهای تابش
near ultraviolet radiation U تابش فرابنفش نزدیک
nuclear radiation U تشعشع هستهای
microwave radiation U اشعه میکروموجی
induced radiation U تشعشع القایی
thermal radiation U تشعشع حرارتی
polarized radiation U تابش قطبیده
prompt radiation U تشعشع کامل
ionizing radiation U تابش یون ساز
heat radiation U تابش گرما
radiation intensity U شدت تابش
radiation loss U تلف تشعشع
radiation of heat U تابش
radiation of heat U گرما
radiation of heat U انتقال گرمابوسیله تابش
soft radiation U تابش نرم
radiation pattern U الگوی تابش
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
exciting radiation U تابش برانگیزاننده
radiation pressure U فشار تشعشع
radiation loss U گمگشتگی تابش
energy radiation U تابش انرژی
gamma radiation U اشعه گاما
fluorescent radiation U تشعشع فلورسنت
radiation ionization U یونش تابشی
hard radiation U تابش یا پرتو سخت
radiation ionization U یونش فوتونی
radiation intensity U شدت تشعشع اتمی
radiation laws U قوانین تابش
gamma radiation U پرتو گاما
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
magnetic dipole radiation U تشعشع دوقطبی مغناطیسی
kirchhoff radiation law U قانون تابش کیرشهف
black body radiation U اشعه جسم سیاه
net radiation factor U ضریب تابش خالص
airborne radiation thermometer U میزان الحراره تشعشعی هوابرد
solar radiation pressure U فشار تشعشعی خورشیغ
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
polarized electromagnetic radiation U تابش الکترومغناطیسی قطبیده
planck's radiation law U قانون تابش پلانک
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
ultra violet radiation U تشعشع ماوراء بنفش
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
van allen radiation belt U کمربندهای تابشی وان الن
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] U لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field name U نام فیلد
to keep the field U درجای خودثابت ماندن
to take the field U جنگ اغازکردن
to keep the field U جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field U شاخه [دانشی]
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U نوشتن داده روی PROM
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U مشابه 4036
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field U میدانه
field U کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field U فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field U رشته [دانشی]
field U فیلد
field U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field U بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U خارج اداره یا کارخانه
field U حوزه
field U صحرا
field U دشت کشتزار
field U کارگاه
field U دایره
field U رشته
field U میدان دید
field U زمینه رزمی صحرایی
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field U توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field U زمین بازی
field U فرودگاه
field U زمین
field U دشت
field U میدان رزم صحرا
field U پایکار
field U میدان
zero field U میدان صفر
field U بمیدان یا صحرا رفتن
right field U سمتراستزمین
well field U حوزه تغذیه کننده چاه
To take field against somebody . U بر علیه کسی وارد شدن
zero field U بی میدان
zero field U بی حوزه
field rheostat U تنظیم کننده میدان
field rheostat U رئوستای میدان
field regulator U تنظیم کننده میدان
free field U حوزه ازاد
field regulator U نافم میدان
field rheostat U رگولاتورمیدان
free field U میدان عمل ازاد
force field U میدان نیرو
flying field U میدان فرودگاه
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
fixed field U میدان ثابت
field worker U پژوهشگر میدانی
field work U کار صحرایی
field work U کار میدانهای
field rectifier U یکسوساز میدان
field ration U جیره رزمی
image field U میدان تصویر
image field U حوزه تصویر
ice field U یخزار یخ شناور
ice field U سرزمین یخی
high field U میدان قوی
grain field U کشتزار
gravitational field U میدان گرانش
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
field range U میدان تیر رزمی
grounded field U سیم پیچ متصل به زمین
soccer field U زمین فوتبال
field range U میدان تیرجنگی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
grain field U گندم زار
gold field U ناحیه زرخیز
field ration U جیره صحرایی
induced field U میدان القاء شده
field separator U جدا ساز میدان
field study U بررسی میدانی
field survey U نقشه برداری زمینی
field template U الگوی فیلد
field template U قالب فیلد
field theory U نظریه میدانی
field theory U تئوری میدان ها
field theory U نظریه اساسی میدان
field trial U مسابقه تازیهای شکاری
field wire U سیم جنگی
field trip U گردش علمی
field type U از نوع جنگی
field type U نوع رزمی
field wire U سیم صحرایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com